نقل است که "شادی مومن در چهره اش و اندوه اش در قلب اوست."

با مومن کاری ندارم. به اندوهِ در دل و شادیِ در چهره می اندیشم.

تمام همت خویش را به کار بستم تا تو را در پستویِ دل نگاه دارم؛ غریبه ای تُو را از چشم هایم خواند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۰۲ ، ۰۴:۵۶
...

جهان در گذر از پیچ و خم های بسیار و من ایستاده در آن نقطه ی مه آلود هنوز؛ که تو را گم کردم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۲ ، ۱۹:۰۱
...

امروز پزشکی رو ملاقات کردم که در انتهای ویزیت به جای چهره ی همه چیز دانِ از خود مطمئن، از او جمله ای به خاطرم موند که با یاد آوریش حس خوشآیندی درونم رو قلقلک میده .

" إن شاءالله خیره "

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۰۲ ، ۲۳:۰۹
...

 به هنگام مواجهه با درد ها و رنج ها گفته اند هر چیز را راهِ چاره ای است جز مرگ؛ غافل از آن که مرگ خودْ چاره است. درمان است. راه است. شفا است. مرهم است. علاج است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۰۲ ، ۰۳:۲۷
...

 "عَرَفتُ اللهَ -سُبحانَهُ- بِفَسخِ العَزَائِمِ"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۰۲ ، ۲۳:۴۹
...
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۹ تیر ۰۲ ، ۲۳:۴۸
...

بسم الله الرحمن الرحیم

یا لیتنی مِت قبل هذا و کنت نسیاً مَنسیا.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۰۲ ، ۲۳:۲۵
...

 موجودیتی فرضی به نامِ منْ در پسِ گذشتِ بیست و نه سالِ خورشیدیْ زمینی_مفهومِ شب، روز، زمان، فرصت، با ارزش ترینْ داراییِ فرزندِ آدم در فاصله یِ هبوط تا رستاخیز، هیچ شده و در انتظارِ آغوشِ آشنایِ خویش نشسته تا پرده یِ نمایشِ خلقت را کنار زند و او را در بر بگیرد. دست های پینه بسته از بارِ گران را لمس خواهد کرد...

+ آه محبوبِ نازنینم چه دردِ رنج ها بر خویش داری. بیا مرهمِ زخم هایت شوم. به کدام سو گریخته بودی که من همواره در انتظارِ بازگشتت چراغی بر درِ خانه افکنده بودم. بیا و تمامِ کوله بارِ درد هایت را رها کن. آه عزیزِ رنجورِ کم طاقتم تو با آفرینشِ به لطافتِ ذره هایِ نور چگونه این بارِ سیاهِ عظیم را بر دوش کشیدی؟

من اما هیچ نخواهد گفت، در او فنا خواهد شد.

چه دیداری است از پسِ عمری فراق، خیال ات حتی قلبم را سخت می فشرد و به دیوارهایِ تاریکِ وجودم می کوبد. بیرون بیا و به سویِ او پرواز کن. نگرانِ بال های سوخته و شکسته ات نباش، او خودْ شفا خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۰۲ ، ۰۰:۲۱
...

هر درد را درمانی است و اگر نیست، پایانی هست؛ الّا غمِ تُو.

 

+خواب هایم را دوست دارم . پریشانی شان را بیشتر. که یوم تبلی السرائر روزگارانِ دور از تُو است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۶:۱۴
...

 نه! سوگند به خداوند که هرگز تُو را رها نخواهم کرد تا آن که خونِ سیاهِ من با خونِ تُو درآمیزد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۲:۲۳
...