فصل پروانه های سفید بود آن هنگام که من زاده شدم؛
چشم گشودم,
عاشق شدم؛
و هیچ ندانستم عمر پروانه های سفید چه قدر کوتاه است, کوتاه.
+این تک تار های سفید گویا غریبی می کنند,
خجالت می کشند,
خب خجالت ندارد که,
شما سند عمر بر باد رفته ی منید, قد عَلَم کنید.
+سال ها می گذرد,
حادثه ها می آید
انتظار فرج از نیمه ی خرداد کشم. (امام روح الله)
چشم گشودم,
عاشق شدم؛
و هیچ ندانستم عمر پروانه های سفید چه قدر کوتاه است, کوتاه.
+این تک تار های سفید گویا غریبی می کنند,
خجالت می کشند,
خب خجالت ندارد که,
شما سند عمر بر باد رفته ی منید, قد عَلَم کنید.
+سال ها می گذرد,
حادثه ها می آید
انتظار فرج از نیمه ی خرداد کشم. (امام روح الله)